وصیت نامه یک عاشق بزرگ

 

هنگام مرگ صلیبی از رنج درست کرده  و بر تابوت من بگذارید که با اولین طلوع خورشید آب شود.

 

اشک بر قبر من بریزید زیرا همیشه با چشمان گریان بوده ام...

 

پاهایم را از تابوت بیرون بگذارید زیرا بدانند که هرچه دویدم نرسیدم...

 

دست هایم را از تابوت بیرون بگذارید که بدانند با دستان خالی از این دنیا رفته ام...

 

چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار او هستم...

 

درخت سروی در بالای قبرم بکارید تا همه بدانند که مانند ان صبور و استوار بوده ام...